یک بازی جالب کانال تلگرام پر از گیفهای سکسی


صفحه اصلی » خش » سکس sm » سکسی hd » سکسی زن سروری » سکسی, معشوقه » کانال تلگرام پر از گیفهای سکسی
  • اندازه : 08:41
  • ميبيني ؟ : 3207
  • توصیف : من درست بعد از فارغ التحصیلی در همان سن و سال ازدواج کردم ، نام او ناتاشا است. سبزه سکسی با چاق و چله ، بنابراین می توانید به طور خلاصه آن را توصیف کنید. قبل از او ، من دو دختر داشتم که هر یک حدوداً یک سال با آنها ملاقات کردم. با این حال به دلایلی ، انتخاب من روی ناتاشا ، دختری با چهره جنیفر لوپز افتاد. حدس می زنم سرنوشت من خودم 180 سانتی متر قد ، قوی و همسرم 172 سانتی متر است - این همانطور که فکر می کردم قد برای من قد است. اما شما به همه چیز عادت می کنید ، من صلح می کنم. با این حال ، با وجود قد او ، از اندازه باسن او گیج شدم. معلوم می شود که ناتاشا در جوانی به مدت پنج سال درگیر در اسکیت بود و باسن او به قدری کشاورز آنقدر گسترده و محکم بود که در ابتدا حتی مرا عقب می زد. یک روز ، یک شنبه شب ، من و ناتاشا هنگامی که آنتوکا ، دوست قدیمی من آمد ، در خانه نشسته بودیم. او یک بطری ودکا لیمو آورد که به سرعت کاملا خالی شد. ما به شوخی های احمقانه ، و گاه فقط مبتذل ، مسموم به یکدیگر می گوییم. سپس با کمرنگ کردن چراغ ها و مکث بر روی دیسک ، شروع به شکستن کردیم. ناتاشا لباس شب سیاه پوشیده و شگفت انگیز به نظر می رسد. باسن دهانش به ضرب و شتم می چرخد. آنتوخا او را به رقص دیگری دعوت کرد و آنها به آرامی در تاریکی اتاق چرخیدند. من نمی دانم آنتون چه انتظاری داشت ، اما در حین رقص ، گویا اتفاقی ، او با الاغ زیبا ناتاشا را لمس کرد. همانطور که محورها را چرخانده بودند ، آنتون با پشت به سمت من ایستاد و ناتاشا را از من سد کرد. در بازتاب آینه ، دیدم که چطور او تقریباً باسن خود را گرفت و آنها را در دستان خود حفظ کرد ، گویی که آنها را ارزیابی و وزن می کند. در کمال تعجب من ، ناتاشا حتی کوچکترین نارضایتی را نشان نداد ، که به شدت وحشتناک به من زد. در واقع ، من یک مرد حسود هستم ، و آن را دوست ندارم وقتی شخصی با دیدن همسر محبوبم زنا با او مرتکب زنا شود. بعضی مواقع در ذهنم انواع خیالات طنزآمیز در موضوعات بیکران وجود دارد و من گناه می کنم. اما بدین ترتیب با همسر بهترین دوست خود: البته این ساده لوحانه است که باور کنیم زنی مثل بهترین دوست من و حتی با الکل گرم می شود ، به راحتی خواسته های شهوت انگیز خود را کنار می گذارد. شما می فهمید بله ، اگر این همه هنوز مست باشد! حال و هوای شدیدی دارم اما چشمانم را نشان نمی دهم. رقصیدیم و هرکدام در صندلی های جداگانه صندلی نشسته بودند. آنتوکه با کمی تردید به ناتاشا رفت که کمی به یک طرف و کنار ما نشسته بود ، کمر را در دست داشت و با رضایت مرا گریم می کرد. من به او پیشنهاد کردم كه او جراحی پلاستیک روی صورت خود انجام دهد: اصلاح بینی ، با شكستن و بیرون كشیدن دندانها با استفاده از روش plucking. با این حال ، او به تهدید واكنش نشان نداد و فقط شروع كرد به خوشحالی زمزمه كردن عزیزم از چیزی كه در گوشم است. مدتی که رنج می بردم ، دیدم که او با بدبختی مرا با چشمانش تیراندازی کرد و تمام تلاش خود را کرد که به آنچه آنها برای او زمزمه می کردند نخندند. سپس نتوانستم آن را تحمل کنم و او را برای من صدا زد. چند ثانیه ناتالیا درنگ کرد و پس از آن او با اکراه به سمت من حرکت کرد. با این حال ، آنتوکه نمی خواست طعمه خود را رها کند. از صندلی بلند شد و دستش را گرفت ، دوباره او را کشید ، "ناتاشا ، گفتم ، بیا اینجا!" با عصبانیت فریاد کشیدم. "خوب ، آنها مرا رها نمی کنند!" - او به گناه لبخند می زند ، و غیرقابل اطمینان سعی می کند رها شود. آنتون آن را به طور کامل با چنگ زدن به دست گرفت و روی صندلی گذاشت. او با لبخندی روبرو شد و خود را به یک بره معصوم تبدیل کرد ، گفت: "خوب ، شما ولاد ، برای بدگویی یک دختر چیست؟ شاید او نمی خواهد مرا ترک کند. واقعاً ناتاشا؟ ناتاشا با آگاهی از چگونگی رفتار ، نگران گفت: حالا به من نگاه کرد ، اما هیچی نگفت. رو به سمت من چرخید و با چسبیدن به کمر ، همسرم را در دامان خود قرار داد. احساس کردم حال و هوای خود را از دست داده ام. یک ترفند دیگر و من قصد دارم این سر و صدایی را شروع کنم! ناتاشا مستقیماً به من نگاه کرد ، بالای شانه راستش ، و هنوز هم کانال تلگرام پر از گیفهای سکسی با لبخندی لبخند می زد ، "یا شاید او نه تنها با من بنشیند ، بلکه او نیز به ما استریپتاز نشان می دهد؟" پس از سؤال او ، آنتون به طور اتفاقی کف دست خود را بر روی ران خود قرار داد و به جوراب های مشکی تنگ چسبانید که لبه بالایی آن را می توان از زیر لباس شب دید. مست ناتاشا چشمش را چشمک نمی زد. بدون توجه به من ، او ابتدا با یک دست شروع به نوازش دادن پایش ، سپس با دیگری ، بالاتر و بالاتر ... سپس او در زیر لبه تنگ آدامس جوراب ساق بلند خود صعود کرد و به سختی کشید ، رها کرد و بازیگوشانه رها کرد و باعث شد سیلی بر روی پای من بگذارد. همسر ناتاشا صمیمانه از ابتذال می خندد ، به نظر من ، یک شوخی است. سپس ، و کاملاً بدون آداب و رسوم بیشتر ، کف دست خود را گذاشت