• اندازه : 06:15
  • ميبيني ؟ : 4893
  • توصیف : رسوایی پر سر و صدا نه تنها در زمینه ادبیات بلکه در محافل دیپلماتیک منجر به ظهور رمان شهوانی امانوئل شد. و شهرت غیر منتظره به نویسنده سقوط کرد. معلوم شد که با نام مستعار امانوئل آرسان همسر یک کارمند سفارت فرانسه در تایلند ، لوئیس-ژاک رولت را مخفی کرده بود ، که بلافاصله از بانکوک احضار شده و از خدمت دیپلماتیک تعلیق شده است. با این حال ، فروپاشی حرفه شوهر و دیپلمات ، تنها موفقیت ادبیات نویسنده ای را که قبلاً ناشناخته بود ، تقویت کرد که کتاب او بلافاصله پرفروش شد.قانون عاشقانه زن جوان فرانسوی در بانکوک ، که شکل داستانی این رمان را شکل می داد ، احتمالاً از هرگونه داستان عجیب و غریب که ما دیده ایم ، فراتر می رود. تا کنون بخوانید ... طبق این کتاب ، فیلم با همین نام به نام ستاره فیلم سیلویا کریستل در نقش اصلی امروز مانند رمان "امانوئل" در سراسر جهان شناخته شده است. هفتمین بهشت ​​هواپیما که به تایلند پرواز می کرد ، روی فرودگاه باند فرودگاه X Believe PD بر روی باند حرکت می کرد. امانوئل برای اولین بار در پایتخت انگلیس. عطر و بوی چرم جدید ، عمیقاً داخل اتومبیل ، نورپردازی ، بنابراین برخلاف پاریسی ، تمام آنچه او در طی چند ساعت گذراندن در لندن یاد گرفته و احساس می کرد ، نبود. او نفهمید که چه مردی خندان که او را همراهی می کند به هواپیما می گوید ، اما این اصلاً او را آزار نداد. درست است ، قلب او کمی بلندتر از حد معمول کتک می زد ، اما نه از ترس - شادی طبیعی یک غریبه در یک کشور خارجی. به تدریج ، این هیجان به كانال گيف سكسي نوعی سرخوشی تبدیل شد ، او همه چیز را دوست داشت: لباس آبی کارمندان ، و آیین چک قبل از turnstiles. این همه آنچه برای او احساس می کرد احساس راحتی و راحتی در آن دنیا داشت ، که برای او در دوازده ساعت پرواز جهان خواهد بود: دنیایی با قوانینی متفاوت از موارد معمول ، سختگیرانه تر ، اما شاید به همین دلیل ، شاید هیجان انگیز باشد. و این معماری فلزی بالدار که آن را از تابش روز روشن در اوایل تابستان انگلیس جدا می کند! محل امانوئل مستقیماً در پشت پارتیشن بود: در اینجا نمای مسافر مستقیماً در مقابل دیوار قرار داشت. چقدر مهم است! امانوئل به راحتی به بقیه این صندلی عمیق تسلیم می شود ، به درون آن شیرجه می زند ، خاصیت ارتجاعی صندلی را روی قسمت پشت سر خود احساس می کند و پاهای بلند و زیبا - پاهای آژیر را گسترش می دهد. او هنوز زمان نشستن را نداشت و قبلاً خدمتکار نیز در كنار او ایستاده بود: او به او نشان داد كه چگونه با لمس یک اهرم سبک ، صندلی به اتاق خواب تبدیل شد. بستر. و سپس دستهای سرنشین پرواز پرواز می کند ، چمدان های مسافری را روی قفسه ها ترتیب می دهد. در اینجا ، کیسه ی سفید و شیری امانوئل نیز هست - هر آنچه که او را با خود به داخل کابین می برد: او هنگام پرواز لباس را تغییر نمی دهد ، یا نمی نویسد ، حتی می خواند ، نمی خواهد. سرنشین پرواز به زبان فرانسوی شروع کرد و آخرین مشکلات جزئی در لندن از بین رفت ... این دختر به امانوئل تکیه داد: فرهای نی فرفری مجلسی بر تن مو موهای زن فرانسوی را بیشتر برجسته می کند. هر دو لباس تقریباً یکسان بودند: هر یک دامن عثمانی و بلوز سفید داشتند. با این حال ، سینه بند ، قابل پیش بینی در زیر بلوز یک زن انگلیسی ، او را از آن siluette از آزادی بیهوده محروم کرد ، که او فکر می کرد به راحتی می توان درک کرد که امانوئل می تواند بدون لوازم جانبی برای توالت این زنان انجام دهد. و اگر قوانین شرکت به طور جدی یقه دکمه اول را تجویز کند ، آنگاه قفسه سینه دوم گسترده است و یک ناظر دقیق ، با نگاه به آنجا ، می تواند یک تصویر کاملی از چگونگی نگاه سینه های زن جوان فرانسوی به دست آورد. امانوئل دوست داشت که مسافران پرواز جوان باشند و چشمانشان مانند امانوئل توسط پراکنده ای از لکه های کوچک و به سختی قابل مشاهده در اطراف محاصره شده باشد. او توضیحات را شنید: "سالن" ، آخرین نفر در هواپیما ، نزدیک به دم. " کمی لرزان تر است ، اما (در صدای مسافر پرواز ، غرور شنیده می شود) در سالن هایی که مسافران لیکن از راحتی کامل برخوردار می شوند - در کلاس توریستی فضای اطراف وجود ندارد ، صندلی راحتی یا پرده هایی که انزوا کامل از همسایگان را فراهم می کند. آیا این امتیاز به امانوئل در بین سایر مسافران سالن "لوکس" شرم آور شد؟ البته نه ، اما از توجه بیش از حد امانوئل شروع به وزن تقریباً بدنی کرد. آنها بی شمار هستند ، در محفظه های مختلف کشتی واقع شده اند. اگر به دنبال برقراری ارتباط هستید ، دو سرویس در خدمت شماست ، می توانید در گوشه و کنار هواپیما بچرخید. اگر شما غیر دوستانه باشید ، دیگر نمی توانید کسی را ببینید ، به جز سه مسافر که کابین را با شما به اشتراک می گذارند. شاید شما می خواهید چیزی بخوانید؟ امانوئل پاسخ داد: "متشکرم ، شما خیلی مهربان هستید ، اما من چیزی نمی خواهم. او به این فکر کرد که چه چیزی را می خواهد برای پذیرایی از مهماندار جذاب. "به هواپیما علاقه مندید؟ چه سریع پرواز می کند؟" "حدود هزار.