- اندازه : 05:00
- ميبيني ؟ : 3384
- توصیف : من و ناتاشا تصمیم گرفتیم که در عروسی ها بازی نکنیم بلکه کوپن بگیریم و ماه عسل خود را در جمهوری دومینیکن بگذرانیم. نه یک ماه بلکه دو هفته در بهشت است. اما این اتفاق افتاد که پرواز فقط یک روز پس از عروسی بود. و وقتی یکی از کارمندان قصر ازدواج به ما شناسنامه ازدواج داد ، پدرم با تبریک به من ، کلیدهای آپارتمان را در کف دست من گذاشت. وی گفت: "این یک هدیه برای شما است." - تاکنون فقط یک اتاق و مبلمان وجود ندارد. فقط یک تختخواب بزرگ وجود دارد و این روزها به چیزی احتیاج نخواهید داشت. سپس یک رستوران با یک مهمانی زیبا فقط برای چند نفر در این نزدیکی وجود دارد که بعد از آن شاهد و ما شاهدان ما به آپارتمان جدیدی رفتیم که منتظر دیدن آنها نبودیم. قبلاً آنقدر مست بود که وارد خانه شود و معلوم شد که پدر ، در کنار تخت ، یک جعبه شامپاین و یک دوربین خریداری کرده است. من باید از گردن بنوشم. در ابتدا فقط نوبت دادن بطری ها و نوشیدن را گرفتیم و بعد آنها را فقط برای همه باز کردیم.جایی برای نشستن جز روی ملافه های تخته تازه با دقت ساخته شده نیست و تمایل داشتیم که روی تکیه گاه های ما بماند. در اینجا تمام این مدت آرینا ایده ای برای ترتیب عمل جابجایی داشت. عروس به شوهرش - که شما همه اینها را دوست دارید مثل امروز. و حتی بعد از عروسی طلایی بوسه زد. ایگور ، به عنوان شاهد و بهترین دوست زوج ادامه می دهد و یک همسر پرشور را به تصویر می کشد. و شما ، اولگ ، همه اینها را برای تاریخ عکس می گیرید. به انگشتان همسر جوان نگاه کنید! ایگور ، یکی یکی آنها را ببوس. یک عکس از ایگور گرفتم که انگشت همسر من را می بوسید و احساس کردم که این بازی شروع به زندگی من می کند. من فکر می کنم این هم ایگور را بالا برد. آرینا ادامه داد: "و جایگاه چیست؟" - و چه گوش ... و چه بینی ... و چه چشم ... - ایگور ، عجله نکنید چون فوکوس خودکار و فلاش وقت لازم برای شلیک ندارند ، از دوستم پرسیدم. آرینا ادامه داد: "و چه گونه ای" ، و لنکا مطیعاً بوسه ای ترتیب داد. گونه. - و چشمانش چشمانش کمرنگ است ... و گردن سرد او چیست ... و چه لبهای ناز دارد ... و من عکس گرفتم که چگونه دوستم همسر من را بوسید. و از آنجا که آنها ایستاده بودند ، بنابراین من نمی توانم همه چیز را با جزئیات ببینم ، خواستم کمی دور هم بچرخم و عکس های بیشتری بگیرم. لنکا چشمانش را ببند بسته و حتی پای راستش را خم کرد. هنگام بوسیدن ، او همیشه وقتی واقعاً هیجان زده است این کار را انجام می دهد. آرینا گفت: "و چه پاهای باریک" ، و ایگور از لب هایش نگاه کرد ، زانو زد و شروع به بوسیدن پاهای همسرم کرد ، از مچ پا بالاتر و بالاتر بلند شد و لباس بلند را بلند کرد. وقتی او زانو زد ، با نگاهی سؤال كننده به من نگاه كرد ، و من به شدت گره زدم ، دیدم چقدر لنكا هیجان زده است و می خواستم او همین شادی را از این ایده بدست آورد. در همین حال ، آرینا از رختخواب خارج شد و سینه بند لباس را به گونه ای بلند کرد که حتی از بالا می توانم نه تنها سینه جوراب جوراب جوراب جوراب بلوز ، بلکه شورت توری را نیز ببینم. ایگور پاهای خود را روی جورابهای بوسید ، من عکس را از بالا گرفتم ، سپس خم شدم ، تقریباً افتاد. و تنها چیزی که من را از افتادن نجات داد اینست که توانستم زانوی تازه ساخته همسرم را بگیرم. از من خواسته شد تا دوباره دستکاری را تکرار کنم تا این کار از زانو خارج شود. ایگور با شور و هیجان بوسه را روی ران راست تکرار کرد ، سپس سمت چپ تقریباً در انتهای شلوار خود قرار داشت و آماده بلند شدن حتی بالاتر بود ، اما آرینا کمر لباس لنکینا را پایین آورد و گفت: "و ما نیز شانه های زیبایی داریم ... شکل لباس به گونه ای است که یک شانه باز است و دست دوم بسته است. ایگور از زانو بلند شد و لکن هنوز با چشمان بسته بسته شانه هایش را برای بوسه چرخاند. "و زیبایی ما دو شانه دارد." آرینا شیرین آواز خواند و شانه های هر دو عروس را لخت کرد و وقتی ایگور شانه ها را بوسید. دوم اینکه ، هیچ کس دیگری لباس را با کمی سخت پوستی به سمت پایین نگه نمی دارد از این کل فرآیند من تا حدی هیجان زده شدم و نمی دانستم چگونه رابطه خود را با پوشاندن همسرم ربط دهم ، و در همان زمان جالب بود ، و وقتی خودش کشید بازی را متوقف کرد. که همه را هیجان زده می کند. Lenka هنوز ایستاده است. کانال گیف سکسی تلگرام شاید او منتظر است تا من واکنش نشان دهد یا شاید من فقط لذت ببرم و نمی خواست او را از دست بدهد ، زیرا ایگور در حال حاضر با شور و شوق بوسیدن شانه سینه بند در توری نیمه شفاف و یک توری نازک و شفاف تا حد مجاز بود. شلوار باریک و این واقعیت که این کار در حضور همسرش که در حال عکسبرداری از این همه بود ، انجام شد ، غم و اندوه خاصی به آن افزود. "و ما همچنین سینه های ناز داریم که پس از آن بچه های کوچک را تغذیه می کنند ... در عین حال ، آنها نیاز دارند که پسران ما را دیوانه کنند ... فکر می کنم این واقعیت به پایان می رسد که حداقل ایگور سینه بند را ببوسد. اما آرینا ماهرانه من است
آه ، این کانال گیف سکسی تلگرام ازدواج!
صفحه اصلی » آسیایی جنسیت » انجمن » برهنه سکسی » زن خورد » ژاپنی » کانال گیف سکسی تلگرام